نائب نائب
سفارش تبلیغ
  • راوی ! ( دوشنبه 86/4/11 :: ساعت 1:59 صبح)

  • در قسمت نظرات یکی از پست ها که لینک آن در زیر آمده، سوالی مطرح شده که ابتدا سوال را تکرار می کنیم:

     http://nayeb.parsiblog.com/139488.htm 

    دید گاهی که مقام معظم رهبری  به آینده این نظام دارند اینگونه است وزن این نظام متکی به معنویت در معادلات بین المللی و جهانی ، ده برابر امروز می شود و ایشان با اطمینان این حرف ها را می زنند.اسلامی شدن یک نظام -یعنی تشکیل نظام اسلامی- مرحله اول است مرحله دوم ایجاد حکومت اسلامی ومرحله سوم بوجود آمدن جامعه اسلامی استبه نظر شما هرکدام از این مراحل چقدر طول می کشد و وظیفه ما چیست؟ ما چقدر می توانیم در رسیدن به این هدف بزرگ مؤثر باشیم.ایجاد یک حکومت اسلامی که همه مسلمانان جهان را در بربگیرد یا حداقل همه کشور های اسلامی از جمله عراق ،افغانستان ، ترکیه ،لبنان،فلسطین در حال حاضر چگونه ممکن است؟

     (مطلب کمی طولانی شده است، گر مرد عملی، بسم الله!)

    در حد سواد ناچیز خودم به سوالات شما پاسخ می دهم و قبلا از نقص های آن پوزش می طلبم: 

    اینکه هرکدام از آن مراحلی که فرمودید چقدر طول می کشد باید پاسخ داد الله اعلم، اما چیزی که مسلم است اینست که این مسئله مستقیما بر می گردد به این که مسئولین این امر (یعنی خود ما) تا چه حد وظیفه شناس و مرد عمل باشیم.

    ""«انّ اللَّه لایغیّر ما بقوم حتّى یغیّروا ما بأنفسهم». تغییرات به دست شماست. کلید تحولات اجتماعى و تحولات عظیم در دست شماست؛""18/8/85

     و اما اینکه وظیفه ماچیست...بد نیست ابتدا بدانیم که هم اکنون در کجای راهیم و از آن مراحل چقدر را طی کرده ایم تا بتوانیم نقش و وظیفه خود را تشخیص دهیم. در پاسخ باید گفت که ما متاسفانه با تمام زحمتهایی که کشیده شده و باتمام پیشرفت ها و توسعه ها و با وجود تحول عظیمی که در سال 57 رخ داد، هنوز در مرحله نخست و در ابتدای راه آن مرحله هستیم.

    ""انقلاب اسلامی رسالتش فقط تشکیل یک حکومتی با نام اسلامی نبود، بسیاری از شکوفه های این درخت تناور هنوز باز نشده است، این شکوفه ها را این نسل باید باز کند.""17/5/81

     بنابراین باید بدانیم که با وجود تشکیل حکومتی با شعارها و آرمانهای اسلامی (که لطف خدا بود) هنوز انقلاب اسلامی ایران تا اسلامی شدن در همه شئون فاصله دارد. ما حکومتی می خواهیم که معنویت جزء بافت اصلی آن در همه ی ابعاد باشد، حکومتی می خواهیم با دانشگاه های اسلامی که در آن علوم اسلامی تدریس می شود(!) حکومتی می خواهیم که نظام اقتصادی آن بر اساس نظام اقتصادی اسلامی باشد، حکومتی با مدیران و مدیریتی اسلامی، با سیاست اسلامی. حکومتی فقر زدا، دانش افزا، معنوی و با تمام شاخص هایی که برای یک نظام واقعا اسلامی وجود دارد و ما آنها را کم و بیش می دانیم.

    در این صورت است که ما دارای یک مدل قابل اجرا برای حکومت اسلامی خواهیم بود. تنها تحت این شرایط است که می توانیم بگوییم : مسلمانان جهان! ای ترکیه و افغانستان و پاکستان و لبنان و فلسطین و افغانستان و... بفرمایید! ما ادعا می کنیم بر اساس اسلام، یک نظام کارآمد اسلامی داریم که قابل اجراست. بیایید شما هم اجرا کنید! و تنها در این صورت است که ما می توانیم به قول فرمایش حضرت امام(ره) انقلاب اسلامی را ""صادر"" کنیم.

     قدم بعدی اینست که بیاییم خودمان را با این ایده آل مقایسه کنیم. و با توجه به نقص های بسیارمان (با وجود پیشرفت های خوبمان) درک کنیم که راه بسیاری در پیش داریم. با تمام وجود درک کنیم که با توجه به این اوضاع و احوال و با توجه به عزم راسخ دشمن، هم اکنون در حال جنگیم، جنگ! جنگی بس خطرناکتر و گسترده تر از 8 سال جنگ تحمیلی.

    ""اتاق فرماندهى این طرف این جبهه، ایران است... ایران در جبهه‏اى از این جنگ در مرکز فرماندهى قرار دارد که افراد آن جبهه را ملتها تشکیل مى‏دهند. ""31/2/86

     برادر و خواهر عزیز! اگر با دیدن این شرایط در درون خود درد به تمام معنا حس نمی کنی هوز مرد عمل نیستی! باید "درد دین" پیدا کنیم. و باید بدانیم که اصلا این فقط ما هستیم که (به اذن و لطف خدا) می توانیم در این راه موثر باشیم و نه دیگران. اگر ما راه این انقلاب را در این مسیر ادامه ندهیم هیچ تضمینی برای پیشرفت و حتی تداوم این حکومت نیست و این باید زنگ خطری برای ما باشد که مبادا زحمت های کشیده شده را با سستی بر باد دهیم.

     حالا می خواهیم بدانیم وظیفه ما چیست؟

    "" هر جا و در هر زمانى به شما نیاز هست، آن‏جا حاضر باشید. این مى‏شود بسیجى؛ بسیج یعنى این.""31/2/86

    بنابراین باید ببینیم که با توجه به وضعیت کنونی جامعه و کشور و دنیا و با توجه به شرایط شخصی و استعدادها و علایق، من نوعی در کجای این بنای عظیم قرار می گیرم؟ یکی آجر میشود و یکی ملات و دیگری ... و ولایت فقیه هم ستون اصلی این بنا. بنابراین نمی توان یک نسخه واحد پیچید. عرصه های حساس کشور معلوم اند باید جای خودمان را معلوم کنیم و خدمت کنیم.

     ما دانشجو می خواهیم. دانشجویی با اعتقادات محکم با اخلاق اسلامی و بینش سیاسی و در عین حال ممتاز علمی در حد توان. از دانشگاه و دانشجو انتظار کنترل و ارتباط و ارتقاء صنعت را داریم. از دانشجو انتظار پژوهش و نوآوری داریم نه گذراندن صد واحد درسی در چهار سال. از دانشجو شکستن مرزهای علوم را می خواهیم. از دانشجو تامین نیازهای فعلی کشور و قطع وابستگی را بر اساس علمی که می آموزد می خواهیم.

    در حوزه علوم انسانی یک تحول عظیم میخواهیم. یک بازنگری به مکتوباتی که در حساس ترین رشته های علوم انسانی تدریس میشود داشته باشیم و متاسفانه تقلید کورکورانه از برخی مبانی غربی رامشاهده کنیم. اصلاح اینها نهضت نرم افزاری و تولید علم می خواهد. اینها بر دوش دانشجو و طلبه، بر دوش حوزه و دانشگاه است.

    در حوزه علوم فنی، پیشرفت و استقلال صنعت می خواهیم، پژوهش و تحقیق و بسنده نکردن به گذراندن درس ها را میخواهیم و ده ها تحول دیگر...

     خلاصه کلام اینکه اگر به دنبال تحقق آرمانهای مذکور و چشیدن طعم گوارای حکومت اسلامی هستیم باید در همین راهی می رویم و یا راهی می خواهیم انتخاب کنیم، به نحو احسن قدم برداریم. دانشجو، طلبه، صنعتگر یا هر لباس دیگر، بدون داشتن این شاخصه ها به چه درد اسلام میخورد؟ مراقب باشیم جریان زندگی این آرمان طلبی و این "درد" را از ما نگیرد که ابتدای رکود و بدبختی ماست. باید دست به عمل شویم تا بتوانیم به نقطه ای که مورد رضایت پروردگار متعال و امام زمان(عج) است ان شاء الله برسیم.

     

    والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته